آشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجونآشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
نازدخترموننازدخترمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

هدیه خدا

6557

10 هفتگی تو دلیم

سلام نازگل مامان تو دل مامان جات خوبه عزیزکم؟ چقدر دلم برا وبت تنگ شده بود، یه مدت لپ تابم مشکل سخت افزاری پیدا کرده بود و نت نداشتم اما هر روز  کلی با تو دلی نازم حرف میزدم ، هر روز که میگذره عشقت بیشتر میشه فدات شم مامانت آخرش دیونه نشه از عشقت الان تو هفته 10 هستی و دو روز دیگه وارد هفته 11 می شی حسابی واسه خودت بزرگ شدی به مامان قول بده که خوب خوب رشد کنی و به وقتش بیای بغلمون دیگه اینکه چند روز پیش رفتم بهداشت و برای خودمون تشکیل پرونده دادم که وقتی اومدی با هم بریم واکسن بزنی عزیزکم،تا الان خیلی خوب بودی و خدا رو شکر هیچ ویار و تهوعی هم ندارم، کوچولوی دوست داشتنی من از الان به فکر مامانی و اذیتش نمیکنی ، راستی عزیزکم امروز سا...
26 تير 1393

سالروز ازدواجمون

                  چقدر زود گذشت! سه سال پیش نهم تیر یکی از بهترین تاریخ های زندگی منو همسری شد تو چنین روزی ما با یه جشن عروسی رفتیم تو یه آشیونه و الان سه سال گذشت و امسال بهترین کادو رو داریم ، یه تو دلی عزیز که زندگیمون رو رنگ و لعاب دیگه ایی داده و عشقمون رو چند برابر کرده، خدایا شکر بخاطر این همه رحمت و مهربانی همسر عزیزم سالروز ازدواجمون مبارک بهترینم، امیدوارم برایت همسری شایسته و مادری خوب برای فرزندمان باشم، تو بهترین بودی و هستی و من میدانم که بهترین پدر دنیا خواهی شد..... دوستت دارم     ...
8 تير 1393

اولین دیدار نی نی و مامانش

بالاخره روز موعود رسید..... کوچولوی دوست داشتنی من امروز ساعت 2 رفتم دکتر که خیالم از معجزه الهی تو دلم راحت شه، خدارو شکر همه چی خوب بود و برای اولین بار دیدمت چقد کوچولو وناز بودی عشق من قلبت هم شکر خدا تشکیل شده بود اما خانم دکتر برام صداشو نذاشت فقط گفت قلبت دیده شد و داره میزنه که برای من همینم کافیه ،مهم اینه که سلامت باشی عزیز تو دلیم الان 7 هفته و 2 روز هستی همچنان به دل مامان بچسب و خوب رشد کن هرچی هم خواستی به مامان بگو تا واست بخورم گل من خیلی خیلی دوست دارم نفس مامان وباباش ...
8 تير 1393

هفته 7 تو دلیم

سلام سلام صد تا سلام به نی نی تو دلی خودم فدای تو بشم عزیزکم خوبی گل من؟ جات راحته تو دل مامان؟ عزیزکم امروز نیمی از ماه دوم گذشت و شما یک وماه نیم شدی فندق مامان، به عبارتی دو روز دیگه هفته 7 تموم میشه و وارد هفته 8 می شی، احتمالا تو هفته 8 برم دکتر تا خیالم ازت راحت بشه و ان شالله برای اولین بار ببینمت البته مطمنم که فرشته ایی که خدا تو دلم گذاشته صحیح و سلامته و بخوبی داره رشد میکنه، فعلا که بچه خوبی بودی و مامان رو اذیت نکردی شکر خدا، همچنان همون علایم قبلی رو دارم: با فعالیت زیادی زیر دل تیرکشیدن و کمر درد، که اینها هم احتمالا برا اینه که عزیزم داره تو دل مامانش جا باز میکنه، راستی گلکم از وقتی اومدی مهمون دلم شدی خبر دار شدم که دو تا...
4 تير 1393

آلبالوی مامان

عزیزک مامان چطوره؟ قربونت برم آلبالوی من، تویه سایت خوندم الان اندازه آلبالو هستی فدات شم،ان شالله که صحیح و سلامت باشی و خوب رشد کنی و بعد 9 ماه بیای بغلمون، عزیز مادر وسوسه شده بودم که شنبه برم سونو اما وفتی دیدم تو نی نی سایت خیلی ها هفته 8 رفتن برا شنیدن صدای قلب ، منم تصمیم گرفتم عجله نکنم همون دو هفته بعد برم،الانم فقط فولیک اسید میخورم و شکر خدا فعلا تهوع و ویار هم سراغم نیومده، آخه مامانی یه خورده ضیعفه اگه نتونم خوب غذا بخورم تو هم ضعیف می شی اما تا الان که خوب بودی شکر خدا، از وقتی اومدی برکت اومدنتو تو زندگیمون حس میکنم همه چی داره خوب پیش میره نفسم ..... مراقب خودت باش که خیلی میخوامت دوستای منتظرم براتون همیشه دعا میکنم که...
29 خرداد 1393

هفته 6 عزیز دلم

سلام ناز مامان  خوبی؟ جات تو دل مامان راحته؟ بهت گفته باشم باید 9 ماه سفت به دلم بچسبی عزیزم بعدش بیای بغل مامان بابای عزیزت نفس من ، از وقتی فهمیدم تو دلم هستی چه حس خوبی دارم هر روز برات قرآن میخونم و دعا میکنم سلامت باشی  بخاطر عزیز دلم صبحانه میخورم مراقبم اذیت نشی فدات شم خدارو شکر تا الان نی نی آرومی بودی و فعلا علامت خاصی ندارم فقط گاهی زیر دلم تیر میکشه و خیلی بشینم کمرم درد میگیره، اندکی خوابالود شدم همین....یه هفته ایی خونه عزیزجون بودیم و حسابی تحویلمون گرفتن اما الان با هم اومدیم خونه خودمون.....دیگه عزیز دل مامان همیشه با منه  قربونش برم، الان تو هفته 6 هستی گلم میخوام دو هفته بعد بریم دکتر و خیالم از سلامتیت راح...
27 خرداد 1393

مهمون کوچولوی دلم

سلام نازگل مامان، عزیز مامان خوبی؟ فدات شم بالاخره اومدی تو دل مامان، فدای کنجد کوچولوم بشم که الان پیش خودمه، عزیزکم امروز رفتم آز دادم و بله شما اومدی تو دلم آزم مثبت شد خیلی خوشحالم که لیاقت اینو داشتم مادر بشم ، نفس مامان ازت میخوام این 9 ماه رو سفت به دل مامان بچسبی و خوب رشد کنی بعدش بیای بغلمون، عزیزکم شکمو هم هست همش دلت میخواد مامان برات غذا بفرسته منم با تموم عشقم هرچی خوشمزه و مقوی هست میخورم که خوب ازشون استفاده کنی و بزرگ بشی، سپردمت به خدای مهربون ، خدایی که در اوج خستگیم تو رو بهم داد ازش میخوام تا آخرش مراقبمون باشه باباجون حسابی خوشحاله درسته یه مدت پیشمون نیست اما از دیروز همش حالمون رو میپرسه ، خانواده خودم هم همه فهم...
19 خرداد 1393

خدایا شکربی نهایت

خداجونم شکر نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم انقد ذوق زده ام که نمیدونم چیکار کنم ، خدایا زبانم قاصر هست از سپاس از معجزه مادر شدن، باورم نمیشه یعنی منم یه فرشته تو دلم دارم یعنی خداجونم رحمتت شامل حال من بنده روسیاهت شده ، دوبار بی بی چک گذاشتم با دو مارک مختلف هردوتاش دو خط پررنگ شد هنوز باورم نمیشه فقط میتونم شکر خدا کنم اصلا نمیدونم چی نوشتم..... دوستای عزیزم م نم مامان شدم فردا میرم آز بدم دعا کنید همه چی خوب پیش بره ...
18 خرداد 1393

پست های تکراری تا کی؟

سلام گل مامان، خوبی عزیزکم؟ دلم برات تنگه نازگلم، از خدا میخوام که خیلی زود بیای و خانواده مون رو سه نفره کنی نمیدونی چقد دلم میخواد بالای وبت تو قسمت روز شمار بنویسم نی نی من ...ماه تو دل مامانشه کاش خیلی زود بیای ....دیگه حرفی برای گفتن ندارم ،احساس می کنم همه پست هام تکراریه همش یه درد دل ، یه خواستن  و انتظار، عزیزکم بیا تا دیگه از خاطراتت بنویسم ........دلم میخواد منم مثل بقیه مادرها حس زیبای مادری رو داشته باشم ، تموم سختی هاتو بجون میخرم تو فقط بیا،خونه مون بدون تو خیلی سوت و کوره من و بابای مهربونت یه گوشه از زمین خدا منتظرت هستیم اجازتو از خدای مهربون بگیر و بیا پیشمون دوستت داریم ...
16 خرداد 1393

قانون راز

سلام کوچولوی خوشکلم؟ خوبی مامان جان؟امروز میخوام برات از یه مطلب جالب بگم، قبلا یه چیزایی در مورد قانون راز شنیده بودم ، امشبم رفتم یه خورده سرچیدم و دیدم چه قانون جالبی هست، اینکه به هر چی فکر کنی بهش میرسی مهم اینه که باورش داشته باشی و تو خیالت واقعا حسش کنی حالا این خیال میتونه هرچیزی باشه، منم میخوام این قانون رو امتحان کنم میخوام با تموم وجودم تصورت کنم عزیزکم، میخوام به روزهایی فکر کنم که کنارمی گریه میکنی و توبغل من آروم می شی لباسهاتو کثیف می کنی و من برات عوضشون می کنم... میدونم که همه این اتفاقات یه روزی اتفاق میافته یکی از همین روزها دوستت دارم فراوان خدا جون یه نی نی مثل این جیگری میخوام   ...
28 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد