آشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجونآشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
نازدخترموننازدخترمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

هدیه خدا

6557

دختر قشنگ ما

نی نی عزیز تو دلیم یه فرشته ناز هست، دخمل هست، دوستان عزیز و همیشه همراهم بالاخره دیروز فهمیدم هدیه خدا بهم چه جنسی هست، دیروز رفتم پیش دکتر جدیدم برا تشکیل پرونده خدا رو شکر همه چی خوب بود و برای بار سوم صدای قلب عزیزمو شنیدم که زیبا ترین آهنگ دنیاست  برام بعدشم سونو که خدا رو شکر دختر کوچولوم حالش خوب خوب بود ..... من هم دختر دوست داشتم هم پسر هردوشون هدیه خدان و شیرین اما همسری عاشق دختر بود، مامان و مامان بزرگا هم تشخیص پسر داده بودن و ما واقعا شوکه شدیم و خوشحال ...یه دخمل ناز از جنس خودم ....خیلی خوشحالم از خدا میخوام تک تک این لحظات رو نصیب دوستان منتظرم کنه .... راستی بعد فهمیدن جنسیت تو دلیم براش اولین لباسو ...
20 شهريور 1393

هفته 17 نفسم

نانازی خودم چطوره؟ قربونت برم عزیزم، فدای پریدنات بشم که چند روزه حسشون می کنم، یه چیزی شبیه نبض، مخصوصا وقتی مامان میخواد بخوابه کوشولویی شروع به بازی میکنه ، فدای سرت گلم هرچی دوست داری تو دلم بازی کن،عزیزکم دو سه روزی هست سرما خوردم، ببخشید که اذیتت کردم اما خدا رو شکر الان بهترم، دیگه قول میدم مراقب دوتامون باشم نفس تو دلی من....نمیدونی روز به روز چقدر برام عزیز و خواستنی میشی، راستی مامان جون دکترمون رو میخوام عوض کنم و چه کار سختی هست یه دکتر خوب پیدا کردن! هر کسی از دکی خودش تعریف میکنه و موندم چیکار کنم، دوست دارم زیر نظر یه دکتر خوب باشیم که پشیمونی برام نیاره، الان خودتو گوله کردی گل مامان دوستت دارم....توکل برخدا ان شالله بتونم یه...
17 شهريور 1393

میلاد آقای مهربونیها

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع) امروز روز میلاد آقای مهربونیها ،آقامون امام رضا هست، همون آقای مهربونی که نگفته حاجت میده و همیشه هوامونو داره، یا امام رضا چقدر دلم تنگه حرمته، آخرین باری که اومدم ازت یه حاجت خواستم ، خواستم که سری بعد سه نفره بیایم پابوست و همونجا میدونستم حاجتمو گرفتم...مگه میشه روبروی ضریح از آقا چیزی خواست و آقا جواب رد بده......آقاجون حافظ فرزندم باش....و قسمتون کن با فرزندمون بیایم پابوست.....آقا میلادت مبارک ...
16 شهريور 1393

تولد...تولد....تولد وبمه

سلام بر عزیز 16 هفته ایی مامان، خوبی گل من؟ این روزها حست می کنم گلم، مخصوصا شبها، و چه حس قشنگیه حرکات زیبای تو داره باورم میشه یه کسی تو دلمه، یکی که خیلی برام عزیزه، روز بروز عشقم بهت بیشتر میشه و چه زیباست این حس مادری.... هر روز باهات حرف میزنم عزیزکم میدونم که صدای مامانو میشنوی، تو دلی عزیزم از خدا بخواه همه منتظرها این روزهای عزیزو با تموم وجود حس کنن.... امروز تولد یکسالگی وبلاگمون هست سال پیش همین موقع ها بود که یه وب برای عزیز دلی که نیومده بود زدم.... اون روزها نمیدونستم بعد یکسال صاحب وب میاد تو دلم ، گاهی اونقدر نا امید میشدم که فکر میکردم مامان شدن برای بقیه است و من هیچ وقت تجربه اش نمی کنم اما خدایا منو ببخش بخاطر روز...
10 شهريور 1393

اولین بار حست کردم

سلام به عزیز تو دلی مامان، ناناز من الان تو هقته 15 هستی و ان شالله پس فردا وارد هفته 16 می شی ان شالله حالت خوب باشه و خوب رشد کنی گل من، این روزها منتظر حس کردن حرکات قشنگت هستم عزیزم، امروز یه توپ قلقلی زیر شکمم دیدم که شما بودی مثل یه توپ سفت جلوی شکمم بودی اولین بار بود که حست میکردم نمیدونم اینم جز حرکت شما میشه یا نه؟ خوب تجربه ایی ندارم مادر..... نیم ساعت بعدش وقتی دوباره دراز کشیدم دیدم رفتی سمت چپ و اونجا گوله شدی، رفتنت به سمت چپ رو احساس کردم مثل یه ماهی شاید هم یه چیز دیگه.....حالا نمیدونم اینا چی بود؟ دوستان عزیزی که تجربه دارید بنظرتون اینا حرکات نی نی ام بود؟ممنون میشم راهنماییم کنید ...
4 شهريور 1393

عکس های بیاد موندنی نی نی جونیم

  اولین اعلام حضورت گل مامان، بالاخره بی بی چک رو با دو خط پررنگ دیدم،18 خرداد سال 1393 آزمایش بتا ، 19 خرداد 1393 مطمئن شدم یه فرشته کوچولو تو وجودم هست سونوی NT ، خیالم از سلامتیت راحت شدو دومین باری بود که دیدمت ، حسابی بزرگ شده بودی ماشالله،20 مرداد 1393 اولین سونو تو مطب انجام شدکه عکسی چاپ نشد. اولین بار هم 20 مرداد صدای قلب نازنینتو شنیدم،وقتی خانم دکتر میخواست صدای قلبتو واسم بذاره یه خورده طول کشید تا قلبتو پیدا کنه، اونجا بود که فهمیدم چقدر دوستت دارم اشک تو چشام جمع شد فکرای بد اومد سراغم که یدفه دیدم یه صدای قشنگ تلوپ تلوپ تو فضای اتاق پخش شد و خدا روشکر همه چی خوب بود. خدایا این لحظات نابو...
1 شهريور 1393

اولین پست تو ماه 4

سلام به عزیز دلم که رفته تو 14 هفته ، ورود به ماه 4 نازگلی مبارک ببخش گلم دیر پست گذاشتم، خونه عزیزجونی بودم،و اما چند روز پیش برای اولین بار صدای قلب نازنینتو شنیدم و دوباره شما رو دیدم ماشالله حالت خوب بودو بزرگ شده بودی، طبق سونو شما الان 13 هفته و 2 روز هستی یعنی 5 روز از تاریخ خودم کوشولوتری خدارو شکر که حالت خوبه گل من، راستی یکی از فرشته های کوچولو اومده تودل یه دوست وبلاگی خیلی براش خوشحال شدم ان شالله که 9 ماه بچسبه به دلش و سلامت دنیا بیاد خوب عزیزم مامان کمی خسته هست باید بره مراقب خودت باش و سفت تو دلم بمون ...
24 مرداد 1393

روزهای آخر ماه سوم

تو دلی مامان سلام معجزه خدای مهربون تو دلم حالت چطوره؟ امیدوارم خوب رشد کرده باشی عزیزکم ، الان تو هفته 13 هستی و به امید خدا شنبه وارد ماه 4 میشی، هفته آینده دیدار دوم ما هست گلم سری پیش که خیلی کوچولو بودی و دل تو دلم نیست که ببینمت، ببینم عزیز دلم حالش خوبه و سلامت، البته شک ندارم که سلامتی چون خدایی که تو رو بعد 2 سال بهمون داد مراقبت هست و یه معجزه کامل بهمون هدیه داده.....دیگه اینکه مامانی 2 ک اضافه کرده این یعنی اینکه شما خیلی شکمو تشریف داری فدای سرت می سپارمت به خدا   ...
14 مرداد 1393

هفته 11 عزیز دل

سلام عزیز دل 11 هفته ایی من، خوبی گل من؟ فدای تو بشم که حسابی بزرگ شدی و همه اندامهات تشکیل شدن و یه آدم کوشولویی تو دل مامانی،الان این شکلی هستی تو دلم فدای دستای کوچولوت بشم من عزیزم خوب به دل مامانی بچسب و خوب خوب بزرگ شو بعدش به وقتش دنیا بیا عزیزکم ، عزیز دل مادر احتمالا آخر هفته بریم حونه آقاجونی و تا عید فطر اونجا بمونیم.... شاید هم بیشتر موندیم، امیدوارم بهت خوش بگذره نفسم......دوستت دارم پ ن1: دوستای عزیزم  عید فطر پیشاپیش مبارک ان شالله عبادتهای سبزتون مورد قبول الله قرار گرفته باشه، ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید ان شالله وقتی اومدم کلی خبر خوب تو وبهاتون بخونم خبر اومدن فرشته های کوچولو تو دلهای مامانهای منتظر ...
2 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد