بالاخره برف اومد......
سلام کوچولوی نانازم خوبی نفس مامان؟ مامان جون بالاخره شهرمون برف اومد صبح که از خواب بیدار شدم از پنچره دیدم که دونه های ریز برف داره میاد کلی ذوق کردم الانم برف شدیدتر شده و یه خورده رو زمین نشسته، از اول زمستون نه برف میومد نه بارون هوا حسابی بهاری شده بود اما من دلم حسابی واسه برف تنگ شده بود که بالاخره اومد
اما عزیزکم باباجون که ماموریته تو هم تو آسمون دوست داشتم دوتاتون بودید و میرفتیم برف بازی ، بهم قول بده سال بعد باشی و منم شال و کلاه سرت کنم دستکش کوچولو به دستای نازت کنم که سردت نشه بعدش سه نفری بریم برف بازی...
دوستت دارم خیلی زیاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی