آشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجونآشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
نازدخترموننازدخترمون، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

هدیه خدا

6557

تو دلی نازم تو هفته 31

  چه حس زیباییه یه آدم کوچولو تودلت داشته باشی، یه آدم کوچولو که تو دلت میخوابه و بیدار میشه و بازی می کنه، با پاهای کوچولوش دلتو می بره، یه آدم دوست داشتنی که قراره بشه همه کست و تو بشی مادرش..... که فقط تو بغل تو آروم بشه ، که تو بیشتر از هرکسی دوسش داشته باشی........حاضری بخاطرش همه سختی ها رو تحمل کنی، دیگه برای خودت نباشی و تو هر شرایطی اول آسایش  جیگر گوشت برات مهم باشه، وقتی مادر میشی تازه می فهمی این جمله رو: مگه مادر بشی که بفهمی، وقتی مادر بشی تازه می فهمی مادرت برای تو چه کشیده، چرا این قدر نگرانته و چرا به غیر از تو به هیچ چیز فکر نمی کنه...... فدای سرت مادر همه سختی های این دوران شیرین، همه سوزش های معده که یکی ...
26 آذر 1393

کلاس بارداری

سلام عزیز دل مادر، خوبی نفس جونم؟ امروز اولین جلسه کلاس بارداری رو رفتم، هر چند یه خورده دیر شده اما برنامه مامانی یه خورده فشرده شد تا بهمن تموم شه،کلاسش خیلی خوب بود، امروز در مورد تغذیه بود و خیلی مفید بود،صدای قلبتم شنیدم، ماما بهم گفت صدای ناز قلبت شبیه پسرهاست هر چند برام فرقی نداره مهم اینه سالم باشی،کلی هم بازی گوشی کردی و مامانو نگران کردی،آخه قلبت پیدا نمی شد، که خانم ماما گفت برای اینه که خانمی در حال بازیه و همش داره تکون میخوره که بالاخره صدای قلب نازت بلند شد و چه حس قشنگیه صدای قلبت، همدم تنهاییام عزیز دلم هر جنسیتی داری برام عزیزترینی،فقط سلامت باش، تو سیسمونی اتم سعی کردم طوری انتخاب کنم که به هردو جنسیت بخوره، پس خیالم...
19 آذر 1393

هفته 30

دخمل طلای مامان، بالاخره به هفته رسیدیم و فقط فقط هفته مونده بیای بغلم، نفسکم دیگه از این هفته شمارش معکوس شروع شده ....از خدا میخوام این 10 هفته هم بسلامتی بگذره و سالم و سلامت درآغوشت بگیرم..............دوستت دارم یه عالمه ...
14 آذر 1393

قدم نو رسیده مبارک

دیروز باران عزیز مادر شد و امیر عباس عزیز زمینی شد............... باران جان از صمیم قلب تبریک منو پذیرا باش............... ان شالله قدم امیر عباس جان پر از خیر و برکت باشه براتون......................... ...
12 آذر 1393

الهی شکر

زمان چه زود میگذره........ امروز 12 آذره و چیزی نمونده که ماه 7 عزیزم تموم بشه و فقط دوماه میمونه ،این 7 ماه به سرعت برق و باد گذشت، یادمه خرداد ماه اولین باری که فهمیدم خدا لطفشو شامل حالم کرد آخرای ماه اول بودم و با خودم میگفتم 8 ماه مونده والان........خدایا شکر که تا به الان خوب گذشت،یادمه بهمن پارسال با همسری رفتیم پابوس آقا امام رضا، اونجا از آقا خواستم سری بعد سه نفره بریم زیارت و دیگه نرفتیم مشهد، به امید خدا دخترم سلامتی دنیا بیاد، سه نفره میریم پابوسش،من زائرلایقی نبودم که آقا حاجتمو داداما آقامون ،آقای مهربونی هاست و دلهای شکسته رو بیجواب نمیذاره،اردیبهشت ماه هم مامانم رفت کربلاو اونجا از آقا امام حسین و حضرت ابوالفضل برام فرزند...
12 آذر 1393

دختری بلا

سلام خوشکل خانمی من تودل مامان جات خوبه نفسم؟ گل مامان امروز باهم رفتیم بهداشت که صدای قلب نازنینتو بشنوم، آخه همش احساس میکردم حرکاتت کمه و کلا بچه تنبل هستی و همش میخوابی ، انتظار داشتم تو ماه 7 حرکاتت بیشتر باشه اما لگد زدنات با هفته های پیش فرقی نمیکنه، همین که به بهداشت رسیدم لگدهای خانمی شروع شد،وقتی هم نوبتم شد و رفتم داخل همچنان لگد میزدی طوری که وقتی میخواستم صدای قلبتو گوش بدم چند تالگد محکم زدی به دستگاهه ،خانم ماما خندش گرفته میگه بچت حسابی فضوله و لگداش خوبه، قلبت هم خوب میزد خداروشکر، خیالم راحت شد و فهمیدم نباید بیشتر انتظار لگد از خانمی داشته باشم همین تعداد کافیه، آخه مامان قبلش فکر میکرد شما باید کاراته باز باشی و همش ل...
8 آذر 1393

هفته 29 دختریم

گل دخمل مامان بسلامتی رفتیم تو هفته و فقط هفته مونده عزیزکم، ان شالله بسلامتی بیای بغلمون نفسم......خیلی دوستت دارم دختری من خدا رو شکر چکاپ ماه هفت هم مشکلی نداشتیم و آز دیابت هم خوب بود،چکاپ بعدی 22 آذر شد و احتمالا اول دی برم سونو تا روی ماهتو ببینم، این سری خانم دکتر برام سونو ننوشت و گفت سری بعد که بریم توماه 8، مهم اینه که حالت خوب باشه دخترم،تا اول دی باید صبر کنم تا ببینمت ، قول بده حسابی بزرگ شده باشی و حالت خوب خوب باشه عمرمامان،این روزها یه خورده معده ام اذیتم میکنه و احساس میکنم دستام ضعیف شدن، امیدوارم مورد خاصی نباشه اما همه دردهام فدای یه تارموت نازگلم،تو فقط حالت خوب باشه ...
6 آذر 1393

هفته 28 نازگلم

عقش مامان ورودت به هفته مبارک ان شالله هفته دیگه مونده ان شالله این هفته های باقی مونده بسلامتی بگذره و بیای بغلم دخترک من، بشی همدم تنهاییم، دختر خیلی عزیز و دوست داشتنی هست برای پدر مادر، حالا میگن دختر بابایی هست اما دخترو مادر همیشه یه چیز دیگه است، خوشکل من ان شالله سلامت باشی همیشه............دوستت دارم ...
29 آبان 1393

آخرین روز هفته 27

دخترک قشنگ من حالت چطوره؟ خداروشکر که روز بروز داری بزرگتر میشی و قوی تر ومن اینو از حرکات نازت می فهمم، عزیز دلم امروز آخرین روز هفته27  هست و به امید خدا دیگه چیزی نمونده به لحظه دیدار، به هفته 30 که برسیم میشه شمارش معکوس، دیشب اومده بودی به خوابم ، تو بغلم بودی و چه شیرین بودی نفسم ، خوابت میومد و من میخواستم بخوابونمت، این روزها صحبت مشترک من و باباجون شدی، چند روز پیش باباجون میگفت :خیلی لذت داره از سرکارکه میام دختری برام چای بیاره و کنارم بشینه، یا اینکه وقتی کوشولویی بابا که از سرکار بیاد خواب باشی بیدارت میکنه و باهات بازی میکنه،پس آمادگی داشته باش عزیزم، مثل همین روزها که بابای مهربون وقتی میاد شما رو از خواب بیدار میکنه و دخ...
28 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد